۱۳۹۰ بهمن ۷, جمعه

ما نه فقط نگران تاسیسات زیرزمینی جمهوری اسلامی،که نگران چوبه های اعدام روی زمین نیز در ایران هستیم


و"حرفهایی از اسکی شهیر" و ایران سرد : شنبه 28 ژانویه 2012،ساعت 14. با شمع در دفاع از دربندان سیاسی/عقیدتی،انسانهای محکوم به مرگ در جمهوری اسلامی.


دوستان گرامی مقیم شهر اسکی شهیر ترکیه و دوستان دیگر شهرهای نزدیک و دور، در دفاع از هموطنان عزیزمان که در زندانهای ایران انتظار مرگ را می کشند در برداشتن قدمی هر چند کوچک در راه جلوگیری از این احکام نا عادلانه، به ما بپیوندید.
آدرس: روبروی ساختمان اِس پارک، اسکی شهیر، زمان: شنبه ۲۰۱۲/۱/۲۸ ساعت۱۴
لطفا به دوستان خود نیز اطلاع رسانی کنید.

گردهمایی" سراسری نە بە اعدام و دیکتاتوری"

بار دیگر ارابە مرگ ،خشونت و اعدام از سوی نظام مذهبی جمهوری اسلامی برای ایجاد هراس و خفقان و جلوگیری از ایجاد فضای اعتراض های مدنی درایران بە کار افتادە است...نظام ولایت فقیە هر بار کە از فوران و شروع دوبارە اعتراض های خیابانی و مدنی جنبش مردمی و سبز در ایران احساس بیم وهراس کردە، برای ایجاد رعب و وحشت از برپایی دارهای اعدام و مانور دهی های خشونت بار برای ادامە حکومت ننگین خود سود جستە و اینبار در آستانە انتخابات تحریم شدە ی دورە دهم مجلس شورای اسلامی، هراسناک از برپایی و آغاز دوبارە اعتراضات خیابانی دست بە کار صدور احکام اعدام برای برخی زندانیان سیاسی و فعالان عرصە اینترنت و سایبری شدە و دراقدامی ناباورانە بە سوی اجرای اعدام چند تن دیگر از هم میهنانمان می رود، آقایان جواد لاری ، سعید ملک پور ،امیر میرزایی حکمتی ،وحید اصغری، زانیار و لقمان مرادی و...بە تازگی حکم اعدام خود را دریافت کردە اند ومنتظر یاری جهانیان و فعالان حقوق بشری هستند...! جمهوری اسلامی دارای دومین مقام اعدام در میان کشورهای جهان پس از کشور چین می باشد وهموارە از مجازات غیر انسانی اعدام برای ایجاد هراس و وحشت و پیش برد حکومت ننگین و ضد انسانی خود استفادە می کند...بر همین اساس ما گروهی از فعالان و کنشگران سیاسی،مدنی و حقوق بشری ایران در خارج کشور برای اعلام مخالفت با مجازات اعدام و جلب توجە مجامع بین المللی و گروهای حقوق بشری بە این نقض آشكار حقوق انسانی در ایران کە هر زمان بیم انجام این جنایت هولناک از سوی رژیم ایران میرود،با شعار" نە اعدام نە دیکتاتوری!" همە فعالان و کنشگران سیاسی،مدنی و حقوق بشری را بە گرد همایی اعتراض آمیز در تاریخ شنبە ٢٨ ژانویە ٢٠١٢ فرا می خوانیم...هم میهنان گرفتار در زندانهای جمهوری اسلامی درانتظار یاری و همراهی ما در مخالفت با این جنایت آشکار ضد
بشری هستند...!

همراه شو عزیز تنها نمان بە درد
کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود!

دوستان وگروه های همراه می توانند کە اسامی نهاد ها و گروه های سیاسی و حقوق بشری
همراهی کنندە را در زیر این فراخوان اضافە نمایند


 انجمن همبستگی فعالان تبعیدی (هفت) ایران ــــ کشورهای ترکیە و آلمان -کلن
  دانشجویان و جوانان موج سبز کلن – آلمان
کمپین "صلح فعالان تبعیدی" در دهلی ــ هندوستان
حامیان مادران پارک لاله - کلن
مادران ایرانی هامبورگ
 گروه ۲۲ خرداد - هامبورگ
 جمعیت پشتیبانی از مبارزات دموکراتیک مردم ایران - کلن
 صدای موج سبز - لندن
نسل ازادیخواه ایران - اتریش
 با پشتیبانی جمیعت دفاع از زندانیان سیاسی کلن

پیام مهندس طبرزدی در مورد نامه سردار حسین علایی و نیروهای درون نظام




مهندس حشمت الله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران و سخنگوی همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران" در یادداشتی از زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) ضمن استقبال از مقاله اخیر سردار حسین علایی در روزنامه اطلاعات که با ذکر اشتباهات حکومت پهلوی در سال های آخر قدرت از آن به عنوان تجربه ای مهم و عبرت آموز برای «سایرین» و به طور غیرمستقیم رژیم فعلی نام برده بود، نقش سردارانی چون حسین علایی در بیان حقایق درون حکومت را دارای اهمیتی خاص برشمرد.
سردار حسین علایی از کسانی است که با طرح بحران حکومت شاه در اواخر سلطنت، عبرت آموزی از تاریخ را به خامنه ای گوشزد کرد. رفتار خامنه ای با جنبش مردم و جوانان کشور آنقدر تلخ بوده است که حتی بخشی از عناصر سپاه را وادار به واکنش نموده است. این امری طبیعی و انسانی است که از درون نظام سرکوبگر آنانی که نگاهشان بسوی مردم ستمدیده و قلبشان برای مردم و کشورشان می طپد از خود واکنش نشان دهند. در پروسه جنبش سبز شاهد بوده ایم که ریزش نیروها از درون حکومت شدت گرفته است و آنانی که دستشان بخون مردم آلوده نشده خود را در کنار مردم دیده اند. حتی روحانیون زیادی از سالهای دور در مقابل ظلم عصیان کرده اند و امروز نیز تعدادی در زندانها بسر میبرند. بنا بر این، این اطمینان وجود دارد که بسیاری از سپاهیان و روحانیونی که با ظالم و ظلم زمانه یعنی ولایت موافقتی ندارند در دفاع از مردم از خود واکنش نشان دهند. نیروهای مخالف استبداد درون نظام بخوبی میدانند که این نظام با سوء استفاده از اعتقادات پاک هزاران تن از جوانان کشور از آنان بعنوان چماق سرکوب بر علیه مردم ایران استفاده کرده است و هر زمان که نیازی به آنان نداشته باشد به آسانی آنان را از موقعیتی که دارند به زیر می کشد. این خاصیت استبداد است. شاید بسیاری از فرماندهان سپاه بخاطر موقعیت نظامی و منافع اقتصادی بالایی که دارند متوجه آینده خود و این نظام نباشند و زمانی متوجه واقعیت شوند که دیر شده باشد اما مطمئناً هستند بسیاری در این نیروی نظامی که نه درد حکومت که درد مردم روح آنان را جریحه دار کرده است. این فرزندان دوران جنگ و حتی پس از جنگ باید بدانند که هیچ مرجعی بالاتر از مردم یک سرزمین وجود ندارد. این کشور متعلق به مردم ایران است و نه حکومت. آنانی که امروز ادعای تملک بر آن دارند غاصبانی هستند که صباحی دیگر در قدرت نخواهند بود این درس تاریخ است. این حکومت به ناحق حقوق مردم ستمدیده را از آنان سلب کرده است و این عمل غاصبانه و شنیع را توسط نیروهایی که از طریق فریب و تطمیع به گرد خود جمع کرده است انجام می دهد.
باید دانست دفاع از مردم در مقابل هر ظالمی نه تنها به مبارزان سیاسی که به همه کسانی که در این سرزمین از منافع متعلق به مردم ایران برخوردارند مربوط می شود. آن بخش از روحانیونی که بخاطر مخالفت با ولایت مستبد می خواهند سرنوشت خود را به مسیر مردم تغییر دهند باید در مقابل شقاوتهای حکومت فریاد اعتراض برآورند، آن سپاهیانی که نمی خواهند بدنامی تاریخ را با خود داشته باشند باید اعتراضات خود را به گوش مردم برسانند. مردم ایران باید آگاه شوند که همه نیروهای درون نظام با ظلم استبداد موافق نیستند و این حقیقت باید هر چه زودتر روشن شود.
اکنون دیگر بازی های سیاسی حکومت برای مردم رنگی ندارد. انتخابات نمایشی حاکمیت دیگر نمی تواند مردم را بفریبد. تجربه انتخابات سال 88 بسیار گرانتر از آن بود که مردم بتوانند آنرا فراموش کنند، نقش سردارانی چون حسین علایی در بیان حقایق درون حکومت و بیداری نیروهای سپاه و روشنگری روحانیون در میان توده های مردم از اهمیت خاصی برخوردار است من از اعتراض سردار حسین علایی، روحانیون معترض و همه کسانی که همانند علایی اعتراضشان را به هر شکل مسالمت آمیزی اعلام می کنند حمایت میکنم. آنان باید بدانند که مردم ستمدیده ایران نیز آنان را فراموش نخواهند کرد.
حشمت الله طبرزدی، زندان رجایی شهر