گیرم که خلق را به طریقی فریفتی با دست انتقام روزگار چه می کنی
متاسفانه بعد از گذشت حدود دو سال از وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران ، شاهد موضعگیری جناب آقای خاتمی در مورد وقایع پس از انتخابات هستیم .
از این رو بر خود واجب دانستم که مواردی را محض اطلاع و صد البته یادآوری وقایعی مشابه در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی بازگو کنم .
در دوران به اصطلاح «اصلاحات» آقای خاتمی با شعار آزادی بیان ، آزادی عقیده و فضای باز سیاسی گوی سبقت را از رقبای خود ربوده و به عنوان رئیس جمهور منتخب ! ایران برگزیده شد .
درست است !! فضای باز سیاسی و ازادی بیان برقرار شد اما ازادی پس از بیان سلب شد . چرا که ایشان دائماً از طریق تریبون های رسمی و غیر رسمی اعلام می داشتند «زنده باد مخالف من » در حالیکه منتقدان دولت و حکومت در زندانهای رژیم بسر می بردند .
حمله به کوی دانشگاه تهران توسط نیروهای خودسر لباس شخصی در زمان اقای خاتمی اتفاق می افتد و پلیس که تحت دستور وزیر کشور ایشان بود نظاره گر و حامی لباس شخصی ها در حمله به کوی دانشگاه بود ...
این ادبیات سازشکارانه آقای خاتمی برای اولین بار در همین حوادث (18 تیر78) به گوش رسید و نه تنها از قشر دانشجوی اسیب دیده دلجویی نکردند بلکه دانشجویان معترض را به زندان انداخته و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار داده و دانشجویان را با احکام سنگین روبرو کردند . هنوز در خاطرمان هست دانشجوی شهید « اکبر محمدی » که بر اثر شکنجه در زندانهای رژیم جان باخت .
هنوز فراموش نکردیم احکام اعدام و حبس ابد دانشجویانی که تنها حق خود را طلب کردند .
در فضای باز سیاسی و آزادی بیان دوران اصلاحات « اواخر سال 1378و اوایل 1379» بود که با تعطیلی جمعی روزنامه های عمدتا منتقد مواجه شدیم .
اقای خاتمی ؛ روزی را به خاطر می آوریم که با هرگونه مخالفت و اعتراض با دولت و حکومت سخت برخورد می کردید ...
بازداشتگاه های وزارت اطلاعات ، پلیس امنیت و اطلاعات سپاه مملو از مخالفان « سنتی » و صد البته مخالفانی که روزی از شما حمایت می کردند ، بود .
بعد از وقایع انتخابات نسبت به سرکوب معترضان به نتیجه انتخابات واکنش نرمی نشان داده و آن را محکوم کردید . چطور است که امروز باز هم از ادبیات 11 سال پیش خود استفاده می کنید و مردم و حکومت را به « آشتی ملی » دعوت می کنید ؟ .
آقای خاتمی این ظلم هایی که به این ملت روا داشته اید و داشته اند با هیچ مرهمی التیام نمی یابد .
این همه خون که به ناحق بر زمین ریخته اند با عذر خواهی از یادها نمی رود.این همه شکنجه و زندان و اعدام و سرکوب با عذر خواهسی عوامل رژیم از یاد هیچکس نمی رود.
شما اشاره به عذر خواهی دو طرفه کردید ... به ظلمهایی که دو طرف ماجرا به هم داشتند ! آیا طلب حق از سوی مردم بی دفاع ظلمی را به رژیم روا داشته است ؟
آری . در ادبیات شما که روزی بدنه این رژیم بوده و هستید این ظلم از سوی مردم بی دفاع بر شما وارد شده است . حال بگوئید مردمی که مورد ستم قرار گرفته اند چگونه باید از رژیم عذر خواهی کنند ؟!
بگویند : ببخشید که رای خود را طلب کردیم ؟
عذر خواهی می کنیم که به نشانه اعتراض به خیابان ها آمدیم و توسط عوامل رژیم کشته داده ایم ؟
طلب عفو می کنیم از مقام شامخ ولایت که دستش به خون جوانان ما در روز عاشورا آلوده شد و بر ضدش شعار گفتیم ؟
آقای خاتمی ؛ فراموش نکنید که دوران اصلاحات به پایان رسیده است . فریاد امروز مردم ایران ، فریاد «آزادی بیان »و «زنده باد اصلاحات » نیست . فریاد امروز مردم ایران « نه » گفتن به « آری » سال 1358 است . «نه » به اصل ولایت مطلقه فقیه و «نه» به حکومت دیکتاتوری و استبداد دینی است .
آقای خاتمی ؛ سکوتمان را باور نکنید ...
حمیدرضا مبین – 19 /می / 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر